کد مطلب:153815 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156

سخنرانی ابن زیاد
عبیدالله پس از استقرار در قصر كوفه شب را به پایان رسانید، روز بعد دستور داد اعلان كنند كه مردم در مسجد اجتماع نمایند و سپس به مسجد رفت و بر فراز منبر شد و سخن را چنین شروع كرد: اما بعد همانا امیرالمؤمنین مرا حاكم بر شهر شما و منابع درآمد شما قرار داده و به من دستور داده تا حق ستمدیدگان را بستانم و به محرومان كمك كنم نسبت به افراد مطیع و فرمانبر خوبی و احسان نمایم و بر مخالفان و آن ها كه امرشان مشكوك است سخت بگیرم و من امر او را درباره شما مو به مو اجراء می كنم برای نیكوكاران همانند پدری مهربان و برای مطیعان همچون برادری مشفق، و تازیانه و شمشیرم برای كسانی كه مخالفت امر نمایند آماده است سپس از منبر فرود آمد و


سرشناسان جامعه را احضار كرد و بر آن ها سخت گرفت و گفت اسامی آن ها كه از اهل كوفه نیستند و مخالفین امیرالمؤمنین و افراد مشكوك را برای من بنویسید و هر كه اسامی را ندهد باید همه كسانی كه در ایل آن ها زندگی می كنند تضمین كند كه مخالفت با ما نكنند، هر كه چنین عمل نكند نسبت به او مسئولیتی نداریم و جان و مالش بر ما حلال است، و هر شخصیتی كه در حومه او مخالفی وجود داشته باشد و به ما اعلان نكند او را جلو خانه اش به دار خواهیم آویخت [1] .


[1] مقاتل الطالبين ص 97 - كامل ج 4/ص 24 - ارشاد مفيد ص 206 - بحار ج 44/ص 331 - حياة الامام الحسين ج 2 / ص 359- طبري ج 7/ص 242 - اعيان الشيعه ج 1 / ص 591.